۱۳۹۳ آذر ۲۸, جمعه

از مشاهدات ما....

اهواز شهر جالبیه...

این سالهایی که اینجا بودم، در راستای علاقه زیادم به مشاهده کردن آدمیزادها و کارهاشون و روابطشون و هرچیزی که به جنس آدمیزاد مربوط میشه، به یه سری نتیجه گیری شخصی و تجربی رسیدم....
مثلا چند سال پیش میدیدم که بین بچه‌های جامعه مجازی اس‌ام، چقدر فارغ التحصیل علم و صنعت زیاده... الان تبدیل شده به دانشگاه تهران که دیگه نمیدونم راسته یا دروغ. میدیدم و میبینم که متولد زمستون و بخصوص بهمن زیاد داریم...
ولی چیزی که برام از همه بیشتر جالب بوده، شهرهاییه که بچه ها ازش میان...
تهران بدیهتا اول لیسته... ولی همگن بودنش برام خییییییلی جذابه. از شمال شهر داریم تا ته کوچه پسکوچه‌های جنوب شهر... از ورامین و کرج و حتی قم بگیر تا شمرون.... (دقت کردین من قم رو جزو تهران حساب کردم؟ نه؟ پس دقت کنید!)
بعدش بچه شمالی هان و بچه ترک‌ها...
بعدش اصفهان...

و از اینجا به بعده که جالب میشه...
شیراز هست، ولی نه اونقدر که من انتظار دارم باشه... به نظرم باید به خاطر جنس جامعه‌اش تعدادش از اصفهان که جامعه مختص خودش که به نوعی سنتی‌تره رو داره، حتی بیشتر باشه، اما نیست... برام عجیبه... همونقدر که بعد از تهران، بیشتر مهاجرهای دور و برم (جدا از فامیل) اصفهانیند و برام عجیبه.... راستش از بالای تخت گهربار خودمان به پایین نظری می‌افکنیم و نتیجه میگیریم که این شیرازیها، نه که نخواهند ها، ولی از سرگشادیشان است که این دور و بر نیستند!!! حال ندارند!!!
پرانتز یک: آقا من توهین نمیکنمهاااا.... شوخیه!
پرانتز دو: خیلی تابلوئه الان دارم با La Dy Pink چت میکنم؟ :))
مشهد خیلی کمه... خیلی! حاشیه خلیج فارس همچنین.... بعد از یه مدت به این نتیجه رسیدم که علاقه مندانش و کسایی که درباره‌ این نوع حس و رابطه، آگاه باشن، هستن، اما به دلایل مختلف یا اگر اکانت بسازن، فیک میسازن، یا یه اکانت رو نمیشه یا نمیتونن طولانی مدت نگه دارن...
یه جاهایی نیست! تخم اس‌ام رو خوردن اونجاها!!! حاشیه دریای عمان و سیستان بلوچستان و ایلام برام قابل درکه... حتی کردستان تا یه حدی... اما اینکه دو سالی یک بار هم از یزد و کرمان نمیبینم، برام خیییییییلی عجیبه! باورم نمیره (شروع کردم درباره مکانها نوشتن، نوشتنم هم لهجه دار شد! این یکی لهجه اصفهانی هم نیست... اما نمیدونم مشهدیه؟ یزدیه؟ شمالیه؟؟) که سوادش با اونجاها نرسیده باشه... یا اسم این نوع رابطه به گوش کسی تو کرمان یا یزد نخورده باشه.... قبول نمیکنم که دسترسی به اینترنت و دنیای آزاد اونجا محدود باشه.... قبول هم ندارم بحث اعتقادی باشه (یکی دیگه از مشاهدات جالبم اینه که همونقدر که بر اساس شهر میشه طبقه‌بندی کرد، بر اساس اعتقاد اصلا نمیشه!!! کلی مسلمون و معتقد از طیفهای مختلف اینجا و بیرون از اینجا جمعند که در نوع خودش خییییییییلی جالبه)... پس چرا نیستن؟ واقعا نمیدونم.

ولی....
برای شخص من اهواز از همه جا جذابتره....
زیادند!!! در برهه هایی از زمان همتای بچه های شمال و ترک...

بذارین از یه بعد دیگه وارد یه ماجرای دیگه بشم. (یعنی کلا یه حرف بیربط بزنم) بیشترین تعداد خودسوزیها توی ایران، توی ایلام میشه. و بعد از اون لرستان، کردستان، خوزستان، خراسان، اردبيل و آذربايجان شرقي و یه عالمه روستا اینطرف و اونطرف ایران. (یه هماهنگی بیربط اما باربط بین جاهایی که من مثال زدم و اینجاها نمیبینید؟) دلیلش؟ اول، حقوق زنان و ازدواجهای اجباری و غیره و دلیل دومش که خیلی هم مهمه، دپرشن نسل ما، نسل باقی مونده از جنگ، که الان داره خودش رو بیشتر از قبل نشون میده... مشکلات و توسعه نیافتگی شهرهایی از ایران که دوره جنگ به صورت مستقیم تخریب شدن، و معمولا بازسازی هم نشدن، نسل جدیدشون رو شدیدا دپرس دار تحویل جامعه دارن میدن... که یه نمودش خودکشیها و خودسوزیهاست...
بعد از ایلام و امثال اون که نوشتم، اولین شهر بزرگی که تو ماجرای خودسوزیها توی چشم میزنه، اهوازه... اهواز خیلی از مشکلاتی که گفتم درباره جنگ و عواقبش رو شاید ملایمتر از ایلام و خوزستان و کردستان، اما داره... مسلما قویتر از مشهد و تهران و حتی اصفهان ما (به این میگم خودبرتربینی مزمن) اما چی میشه که یه عالمه آدمیزاد شاد و شنگول و نرمال از توش بیرون میاد که به خودشون خیلی بیشتر از خیلی شهرهای دیگه ایران توجه میکنن؟؟؟
راستش باور دارم که رفتن دنبال اس‌ام یه جور لاگچری محسوب میشه! یه چیز باکلاسی مثلا!!! ترجمه این باور من به زبان آدمیزاد اینه که کسی وقتی نون شب نداره، نمیره شلاق بخوره! کسی وقتی مشکل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی حاد داره، سراغ اس‌ام نمیاد... اس‌ام تا یه ابعادیش شبیه همجنسگرایی یا ترنس نیست، که آدم بدون اون به مرز دیوانگی کشیده بشه (غالب افراد این جامعه رو میگم، نه همه رو) اگه طرفمون سابمسیو باشه و مشکل نون شب داشته باشه، ساب بودن رو میذاره کنار تا نون شبش حل شه، بعد میگرده (بازم میگم دارم درباره میانگین این جامعه حرف میزنم) اما یه همجنسگرا وااااقعا اذیته. یک ترنس اذذذذذیته. نمیتونی به یه مرد که تو غالب یه زن رفته، بگی حالا شما فعلا شوهر کن و بچه بزا تا نون شبت حل شه، بعد یه فکری به حال حست میکنیم. یه مرد رو مادر کردی رفته!!! ولی به یه ساب میتونی بگی! میگی تو ازدواج کن، بعد با شوهرت گفتگو میکنیم (البته که بدتررررین راه حله :D ) 
حالا اینکه جایی پتانسیل بالای دپرشن رو داره -که ما میگیم بالقوه، ولی نیست، خیلی وقته بالفعله- و این دپرشن و عموال دیگه جا رو باز میکنه که آدم به تمایلات فانتزیش نپردازه، اما با این حال کلی آدم از اون محیط، توی این محیط مجازی هستن، خیییییییلی جالبه! لااقل برای من.
همین دیگه. اومدم بگم اهواز جای جالبیه. 
به علاوه کرمان و یزد!!! و مشهد... و چابهار... و آبادان... و رشت... و اردبیل... و بخصوص اصفهان... و حتی شیراز...
و کلا بیخیال... ایران جای جالبیه!!! آخیش! :D

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام خداوند متعال نگار

آمار جالبيه....فكر كنم سنم 15 سالى از شما بزرگتر باشه....فارغ دانشگاه تهرانم و 25 سالى ميشه كه گرفتار FEMDOM هستم ولى آمارعلم و صنعتى ها برام جالب بود...در ايران كه بودم حدود 15 يا 16 سال پيش با خداوندى بنام نگار تماسى داشتم كه نميدونم شما بودين يا نه...كه در اون زمان ها اون خداوند زياد به خدا بودن خودش اعتماد نداشت.......به هر حال ممنون
سجده به درگاه خداوند نگار : مايك اسليو

ناشناس گفت...

سلام خداوند متعال
چرا اينجا اينقد نظر كمه؟....تو اين قحطى ميسترس ايرانى چرا برده ها نظر نميدن؟......
سجده به درگاه خداوند نگار: مايك اسليو

ناشناس گفت...

خداوند متعال ارباب نگار

مثل اينكه فقط من كامنت ميدم...دو كامنت قبلى هم از من بود....آيا برده هاى ديگه به وبلاگ نميان؟

بنده درگاه مقدس شما : مايك اسليو

ناشناس گفت...

شما بهترین اربابه دنیایین:)
چون واقعا کسی پیدانمیشه که اینقد وخت بذاره واسه ی یه وبلاگ که یه عده ای دلشون بهش خوشه...
ممنون که اهمیت میدین
من از وقتی3 4سالم بود شایدم قبلش یادم نمیاد احساساته مازوخیستی داشتم
ولی وختی15سالم شد فهمیدم داستان ازچه قراره و سادیسم چیه و مازوخیسم چیه،احساساته من تودورانه کودکی فقط خوش اومدن از یه سری فتیشای کوچولو یا اینکه از یه خانومه خشن خوشم بیاد نبود.حتی از تک تکه شخصیتای کارتونی توذهنم اربابوبرده میساختم مث تام و جری:)))
که جری اربابه تام بود همیشه تام با وجوده کتک خور بودنش میخواست اونو تصاحب کنه و نمیتونست...
وختی این داستانایBDSMرو میخونم میبینم توهمون4سالگی چه ایده های خفنی داشتمو عجب برده ای بودموهستم...!
ولی خب
متأسفانه حتی کساییکه خودشونو میسترس معرفی میکنن هم نمیتونن بگیرن منظوره منو و شاید اول جذبه صورتم بشن،یعنی تقریبا جای یه سگه دره خونه احساس میکنن یه پیشی گیرشون اومده و احساساته دخترونشون گل میکنه.ولی بعدش فک میکنن خلوچلم جوابمو نمیدن:/
یا اگرم بدن تابلوئه دمباله سؤاستفاده ان و قصدشون به دست آوردنه پوله نه یه رابطه ی عاطفیه واقعی.
درهرصورت
کاش بازم به فیسبوکتون سرمیزدینو میتونستم ازتجربیاتتون بعنوانه کسیکه عمریه اربابه استفاده کنم تا بتونم یه میسترسه واقعی توایران بسازم مث خودتون که ازدوستتون یه برده ساختین:)
(اینهمه از امریکاییا پیلیییییییزه کش دار شنیدین من تکرارش نمیکنم با اجازتون میگم)
لطفننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن بدین جوابه کامنتمو3>3>

Arbab Negar گفت...

:-)

متی گفت...

ممنووووووووووون ارباب همین لبخندتون ازسرمم زیادیه ممنوووووووووووونممممممممممممممممم

دام مستر آرش گفت...

جالب بود. مستر آرش
دام مستر آرش,

https://wordpress.com/me/public-profile/

Arash.cuteboy1984@yahoo.com

id Line: kboy1

ناشناس گفت...

خداوند متعال ارباب نگار
اگه میشه من میخوام مذهبم رو به "نگاریسم" تغییر بدم امکانش هست؟
بنده سجده گر درگاهتون: مایک اسلیو

ارسال یک نظر