۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

پ نه پ بی دی اس امی!!!!

در راستای این که هر روز بدتر از دیروز اعصاب ندارم و انگار فقط خودم از پس اعصاب خودم بر می آم و همچنین در راستای این که خیلی هم این "پ نه پ" لوس و بی مزه است، اما مد شده و ما هم حتماً باید مشت مجکمی بر دهان مد استکباری بکوبیم:

می گه یعنی یکی از شرایط این که سابتون باشم اینه که هرچی می گین گوش کنم؟
می گم پ نه پ! یه ساعته روضه خوندم که اهل نماز و روزه بشی، توبه کنی!

به سابم می گم ناهار چی داریم؟
می گه گشنتونه؟
پ نه پ! می خوام یه دفعه دور هم جمع شدیم، آشپز نمونه انتخاب کنم!!!!

سابه بهم می گه یعنی واقعاً می زنیم؟
پ نه پ! می آرمت ور دلم، لختت می کنم، جای مجسمه داوود می ذارمت رو شومینه!!!

به سابه می گم در بیار!
می گه لباسهامو؟
پ نه پ! زبونت رو! می خوام ببینم مثل بقیه خال خالیه یا نه!!!

به سابه می گم چه کوچولوئه!
می گه ک*م؟
پ نه پ! دل نازکت رو می گم!!!!

می گم همه پسوردهات از جمله فیسبوکت رو باید بهم بدی!
می گه می خواین چک کنین؟
پ نه پ! می خوام ببینم زوکربرگ تعداد لایکهای عکسهامو تو صفحه من و تو یکسان نشون می ده یا نه!

پشتش رو شلاق زدم، قرمز شده، کلی از شاهکارم خوشم اومده، عکس می گیرم که بهش نشون بدم،
می گه می خواستین نشونم بدین؟
پ نه پ! می خوام قاب کنم بزنم دیوار، مامانت خیلی وقته پشتتو ندیده، دلش باز شه!

از پشت دست و پاش رو بسته ام، می گه می خواین بزنیدم؟
پ نه پ! لوسترم دیگه به دلم نمی شینه، گفتم تورو این شکلی آویزون کنم جاش...

ساب باهوش (احمق) بعد از اینکه زدم لهش کردم، تازه یادش افتاده که فردا با دوستش قرار استخر داره!!!
می گم یه دروغی جور کن بگو دیگه!
می گه یعنی بگم تصادف کردم، ضربه خوردم یا یه چیزی تو این مایه ها؟
پ نه پ! بگو تازه از آتلیه پیکاسو اومدم، می خواست ببینه ترکیب خطوط قرمز رو پشت آدم چه جوری ها می شه!

وسایلم (شلاقها، دیلدوها، شمع ها،...) رو مرتب و منظم چیدم و آویزونشون کردم،
می گه یعنی از اینها استفاده می کنید؟
پ نه پ! شبها بد می خوابم، جای عروسک شبها باهاشون حرف می زنم تا خوابم ببره!

پاپ کرن می خورم، کنار پام نشسته، می گم دهنشو باز کنه
می گه می خواین پرت کنین من هم بخورم؟
پ نه پ! فردا مسابقه بسکتبال دارم، می خوام تمرین کنم!

پاش رو فرستادم هوا، میگه می خواین بکنیدم؟
پ نه پ، جا شمعی ام دیگه به کار نمی آد، می خوام جایگزین کنم.

عصبانی ام کارد بزنی خونم در نمی آد،
می گه می خواین یه کم چرت و پرت بگم بخندین؟
بد نگاهش می کنم...
به خودش جواب می ده: پ نه پ...
می زنم تو گوشش می گم این قرتی بازی ها مال فیسبوکه...
آخیش! دلم حال اومد D:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر