عشق اگر خودآزار و دیگرآزار نباشه، پس چی باشه؟!!!
زیبا...
I ache for the touch of your lips, dear,
But much more for the touch of your whips, dear.
You can raise welts
Like nobody else,
As we dance to the masochism tango.
But much more for the touch of your whips, dear.
You can raise welts
Like nobody else,
As we dance to the masochism tango.
من تمنای لمس لبانت را دارم، عزیزم،
اما بیش از آن، لمس تازیانههایت را میخواهم، عزیزم.
تو شلاقهایت را به اهتزاز درمیآوری،
تو شلاقهایت را به اهتزاز درمیآوری،
بیهمتا،
هنگامی که ما تانگوی خودآزار را میرقصیم.
Say our love be a flame, not an ember,
Say it's me that you want to dismember.
Blacken my eye,
Set fire to my tie,
As we dance to the masochism tango.
Say it's me that you want to dismember.
Blacken my eye,
Set fire to my tie,
As we dance to the masochism tango.
بگو که عشق ما شعله خواهد ماند و نه یک اخگر نیمسوز
بگو که این منم که میخواهی پاره پاره کنی
که چشمهانم را به سیاهی بکشانی
که آتش بر جانم نهی
هنگامی که ما تانگوی خودآزار را میرقصیم.
At your command
Before you here I stand,
My heart is in my hand. ecch!
It's here that I must be.
My heart entreats,
Just hear those savage beats,
And go put on your cleats
And come and trample me.
Your heart is hard as stone or mahogany,
That's why I'm in such exquisite agony.
And go put on your cleats
And come and trample me.
Your heart is hard as stone or mahogany,
That's why I'm in such exquisite agony.
به فرمان تو
روبهروی تو ایستادهام،
قلب من در دستانم است. اوووق!
هرچند این جاییست که باید باشم.
قلب من به عجز میآید.
تا حس کند آن ضربات وحشیات را
برو آن مهمیزها را به پا کن
و بیا و مرا لگدمال کن.
قلب تو مانند سنگ است یا چوب ماهون، سخت،
و این عذاب من، والا، از توست.
My soul is on fire,
It's aflame with desire,
Which is why I perspire
When we tango.
روح من در آتش است،
شعلهور در طلب،
که منم عرقریزان،
وقتی ما تانگو میرقصیم.
You caught my nose In your left castanet, love,
I can feel the pain yet, love,
Ev'ry time I hear drums.
And I envy the rose
That you held in your teeth, love,
With the thorns underneath, love,
Sticking into your gums.
تو مرا به زنجیر کشیدهای
در میان نوای سازت، عشق من
و من هنوز درد را احساس میکنم، عشق من
هربار که صطبآهنگ تو را میشنوم.
و من رشک میبرم به آن گل رز
که تو درمیان دندانهایت نگاه داشتهای، عشق من
که با با خارهای زیرنش، عشق من،
به دهانت بوسه زده.
Your eyes cast a spell that bewitches. The last time I needed twenty stitches
To sew up the gash
That you made with your lash,
As we danced to the masochism tango.
چشمان تو جادو و سحر میکنند.
که آخرین بار مرهم ها نیاز داشتم،
برای آرام کردن رد زخم،
که تو با مژگانت بر صورتم نهادی،
هنگامی که ما تانگوی خودآزار را میرقصیم.
Bash in my brain,
And make me scream with pain,
Then kick me once again,
And say we'll never part.
I know too well
I'm underneath your spell,
So, darling, if you smell
Something burning, it's my heart.
Excuse me!
ذهن من گنگ شده است،
و با درد نعره میزند،
پس مرا بار دیگر ضربه بزن،
و بگو هیچگاه جدا نخواهیم شد.
من خیلی خوب میدانم،
من خیلی خوب میشناسم آن جادوی تو را،
پس عزیز من اگر حس کردی که شامهات آزرده شد،
آن بوی سوختن قلب من است،
عذرم را بپذیر.
Take your cigarette from its holder,
And burn your initials in my shoulder.
Fracture my spine,
And swear that you're mine,
As we dance to the masochism tango.
سیگارت را از جاسیگاری بردار،
و اصولت را بر شانههای من بسوزان،
مهرههای پشت من را از هم بپاش،
و سوگند بخور که برای منی،
هنگامی که ما تانگوی خودآزار را میرقصیم.
*ترجمه لعت به لغت نبود... ترجمه از خودم.
و چون حرف از سوزاندن و سیگار شد... این ترانه رو هم اضافه میکنم:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر